شیرین
شیرین

شیرین

سکوت : علامت رضاست یا جواب ابلهان؟

در احوالات شیخ ابولسعید آمده است که در ولایت ایشان  شاهی بی تدبیر و کم خردی زندگی می کرد. روزی بر آنها خشکسالی بیامد، قحطی بشد، اموال و دارایی هایشان غارت گشت، اجناس گران شد، و فساد بیداد کرد. مردم جمع شدند و گفتند : یا شیخ فکری به حال ما کنید که این شاه هر شب جگر های ما را با چاقوی بی تدبیری هایش کباب می کند و می خورد. شیخ ما اندکی فکر کرد و سپس بفرمود که به نشانه اعتراض به این وضع 3 دقیقه سکوت پیشه کنید.

مردم داد بر آوردند که این چه تدبیری است ؟ یا شیخ ما را گرفته ای ؟ ...

فردای آن روز شاه ولایت در میدان آمد و کلی سخنرانی کرد که این رعیت های پدرسوخته با 3 دقیقه سکوتشان به ما اعتراض کردند. ای انسان های نمک ناشناس، ای که خاک به گورتان کنند...

مردم دوباره گرد شیخ جمع آمدند، که یا شیخ چه کنیم ؟ مگر ندیدی که این شاه چگونه بر ما توهین بکرد ؟ هر چه فحش فانوسی و ناموسی از حلقومش در آمد بر ما نثار کرد.

شیخ پس از ساعت ها مراقبه و مکاشفه و تفکر سر از گریبان بیرون بیاورد و بگفت : سکوت کنید، که جواب ابلهان خاموشی است. فردای آن روز مردم در مقابل شاه سکوت بکردند و هیچ نگفتند. شاه گفت : چگونه در مقابل من سکوت می کنید ؟ آیا مرا ابله فرض کرده اید ؟ که در جواب من خاموش می مانید ؟ خودتان ابلهید ... دیوانه ها... سپس شاه سکته ای بکرد و در بستر بیافتاد .

مردم دوباره برای چاره اندیشی نزد شیخ ما آمدند و گفتند چه کنیم ؟ شیخ سبیل خود را بچرخاند و ریشش را دستی کشید و گفت : سکوت کنید. که سکوت علامت رضایت است.

مردم به بستر شاه رفتند. شاه گفت : می بینید خدایتان به چه روزی افتاده است ؟ شما مردمانی بس نادانید. چگونه در این سختی به جای اینکه با من باشید بر من هستید ؟ ... مردم سکوت کردند. شاه گفت : یعنی شما از اینکه من در بستر افتاده ام و مرگ مرا می بینید راضی هستید ؟ مردم غرق در سکوت بودند. شاه سکته ای دیگر بکرد و دار فانی به قصد اون دار دیگر وداع گفت.

روز بعد مردم نزد شیخ آمدند و به پاس خدماتی که در حق آنها کرد از وی در خواست کردند که رهبری یا همان پادشاهی سابق را بر عهده بگیرد. شیخ هیچ نگفت و سکوت بکرد.  

  

با سپاس از:

http://jackson007.blogfa.com/post-288.aspx

طنز۵

روزی مردی به سفر می رود و به محض ورود به اتاق هتل متوجه می شود که آن هتل مجهز به کامپیوتر است.تصمیم می گیرد به همسرش  ایمیلبزند. نامه را می نویسد اما در تایپ آدرس اشتباه می شود و بدون اینکه متوجه شود نامه را می فرستد. در این ضمن در گوشه ای دیگر از این دنیای خاکی، زنی که تازه از مراسم خاکسپاری همسرش به خانه برگشته بود، با این فکر که شاید تسلیتی از دوستان یا آشنایان داشته باشد به سراغ کامپیوتر می رود تا ایمیل های خود را چک کند. اما پس از خواندن اولین نامه غش می کند و بر زمین می افتد. پسر او با هول و هراس به سمت اتاق مادرش می رود و مادرش را نقش بر زمین می بیند و در همان حال چشمش به صفحه مانیتور می افتد:

گیرنده: همسر عزیزم

موضوع: من رسیدم

می دونم که از گرفتن این نامه حسابی غافلگیر شدی. راستش آنها اینجا کامپیوتر دارند و هر کس به اینجا می آید می تونه برای عزیزانش نامه بفرسته. من همین الان رسیدم و همه چیز را چک کردم. همه چیز برای ورود تو براهه. فردا می بینمت. امیدوارم سفر تو هم مثل سفر من بی خطر باشه. ...

                                                                                   همسرت 

 با سپاس از 

http://ravan12.blogfa.com/post-107.aspx

مشاجره همسران

راه هایی برای جلوگیری از بحث های زن و شوهری


گاهی اوقات که درگیر مشاجره می شوید، مشاجره هر لحظه شدیدتر شده و در شما احساس ناراحتی اوج می گیرد، به طوری که فراموش می کنید جر و بحث بر سر چه مسئله ای آغاز شده، فقط احساس می کنید از دست همسرتان ناراحت و عصبانی هستید و هر چه بحث داغ تر می شود بیشتر دوست دارید در مبارزه پیروز شوید و در آن حال ممکن است حرف هایی بزنید یا کارهایی انجام بدهید که بعد موجب پشیمانی شود. رعایت نکات زیر برای بهبودی ارتباط بین زوج های جوانمناسب است.


وضعیت را به سرعت تغییر بدهید


دو نفر، اگر چه به همدیگر علاقه نیز داشته باشند، ممکن است به مسایل به شیوه های متفاوتی نگاه کنند و همین امر موجب شود در عقایدشان دچار اختلاف یا گرفتار مشاجرات بی پایان شوند. وقتی این حالت پیش آمد و مشاجره به درازا کشید یکی از دو نفر باید پس از یکی دو دقیق، حالت دیگری را تغییر دهد. مثلاً به سوی شخص مقابل برود و کاری انجام دهد که طرف را به خنده بیاندازد.این مؤثرترین روش تغییر احساس خواهد بود اگر هر بار هنگام شروع جر و بحث الگوی اصلی مخدوش شود، این امر به تدریج رواج می یابد و زن و مرد، دیگر بر سر موضوعات ساده به مشاجره نمی پردازند.


بردبار باشید


نسبت به همسرتان بردبار باشید. رفتار شما در طول روز نه تنها بر محیط خانه بلکه بر رفتار همسرتان نیز اثر خواهد گذاشت. سعی کنید منابع عشق را در وجود خود به کار بگیرید تا همسرتان دچار تنش و اضطراب نشود. همیشه با بهره گیری از فکر صحیح خشم و غضب خود را فرو بنشانید و از همدیگر حمایت کنید. وقتی همسرتان عصبانی است شک نداشته باشید یا خسته است یا مشکلی دارد و شما باید با آگاهی از نیاز های او، فکر و ذهن اش را برای مدت کوتاهی از آشفتگی هایی که دارد، دور کنید.


به همدیگر توهین نکنید


وقتی با همسرتان مشاجره می کنید اجازه ندهید مشاجره با عصبانیت شدید خاتمه یابد، زیرا در غیر این صورت برای همیشه بحث کردن با همسرتان را به عصبانیت مرتبط ساخته و همچنین شرایطی مهیا کرده اید تا در آینده هر بحث کوچکی به مشاجره ای بزرگ تبدیل شود. بهترین راه این است که حرف های خود را قاطع، منطقی و کوتاه بزنید و بعد به بحث خاتمه بدهید.


هنگام عصبانیت بحث نکنید


هر گاه احساس عصبانیت شدید، یا ناراحتی می کنید، هر چه در اطرافتان رخ بدهد با ذهن شما مرتبط می شود. به همین دلیل بهتر است در چنان شرایطی از ملاقات همسرتان و صحبت کردن با او خودداری کنید زیرا ممکن است بحث به مشاجره بکشد.


مشکلات را با خونسردی مطرح کنید


برای بیان مشکلات خود از یک فرصت مناسب استفاده کنید. پیش از مطرح کردن هر مشکل با همسرتان درباره آن بیندیشید و به آن جنبه ای منطقی بدهید، زیرا اگر در حال عصبی مشکل را با او در میان بگذارید، عواطف وی را جریحه دار می سازید و آنگاه ممکن است کلماتی به زبان بیاورید، که نباید می گفتید.


با سپاس از  : 

 

کارولین سحاکیان


منبع: مجله خانواده 

 

 

 http://liaghat72.parsiblog.com/  محمد لیاقت

تست شخصیت شناسی جالب

تست روانشناسی عجیب و جدید


نکته : با خواندن اولین تست و انتخاب گزینه مناسب

به سوالی که هر گزینه مشخص کرده بروید و به آن سوال جواب دهید.

مثلا اگر گزینه پ سوال  ۱را انتخاب کردید

دیگر لزومی ندارد سوال ۲ و ۳ را پاسخ دهید

فقط کافی است به سوال ۴ مراجعه کنید.

 

۱)بیش از همه دوست دارید به کجا سفر کنید:
الف) پکن: رجوع شود به سوال ۲
ب) توکیو : رجوع به سوال ۳
پ) پاریس : رجوع به سوال ۴
 

۲) آیا تا به حال با دیدن فیلم ترحم انگیزی به گریه افتاده اید؟!
الف) بله : رجوع به سوال ۴
ب) خیر : رجوع به سوال۳
 

۳)اگر با نامزدتان قرار داشته باشید و او یک ساعت بعد هم سر قرار نیاید چه کار می کنید؟!
الف) نیم ساعت دیگر صبر می کنید : رجوع به سوال ۴
ب) فوری از محل قرار می روید : رجوع به سوال ۵
پ) آنقدر صبر می کنید تا بیاید : رجوع به سوال ۶
 

۴) آیا دوست دارید به تنهایی به سینما بروید؟
الف) بله : رجوع به سوال ۵
ب) خیر : رجوع به سوال ۶
 

۵) اگر در ابتدای آشنایی با نامزدتان او بخواهد دست شما را بگیرد چه واکنشی نشان می دهید؟
الف) از این کار امتناع می کنم : رجوع به سوال ۶
ب) برای مدت کوتاهی دستش را می گیرم: رجوع به سوال ۷
پ) پیشنهادش را قبول می کنم و دستش را می گیرم: رجوع به سوال ۸
 

۶)آیا شما فرد شوخ طبعی هستید؟
الف) بله : رجوع به سوال ۷
ب) خیر : رجوع به سوال ۸

۷)به نظرتان مدیر توانایی هستید؟
الف) بله : رجوع به سوال ۹
ب) خیر : رجوع به سوال ۱۰
 

۸) اگر امکان داشت دوباره به دنیا بیایید دوست داشتید چه جنسیتی داشته باشید؟
الف) مرد : رجوع به سوال ۹
ب) زن : رجوع به سوال ۱۰
پ) اهمیتی ندارد : شخصیت نوع ۴
 

۹)آیا در آن واحد بیش از یک دوست صمیمی دارید؟
الف) بله : شخصیت نوع ۲
ب) خیر : شخصیت نوع ۱
 

۱۰) آیا به نظرخودتان فرد باهوشی هستید؟
الف) بله : شخصیت نوع ۲
ب) خیر : شخصیت نوع ۳

پاسخ تست:

شخصیت نوع یک:
به شما تبریک می گوییم:شما برای همسرتان فرد بسیار جذابی هستید.حتی از منظر او شما زیبایی چشم گیری دارید. نه تنها ترکیب ظاهری زیبایی دارید.بلکه شخصیت شوخ طبع و لطیفی دارید.شما فرد فرهیخته ای هستید و می دانید که با همسرتان چگونه کنار بیایید و وقت تان را در اختیارش بگذارید.به این ترتیب است که شما فرد دلخواه او به شمار می روید.
 

شخصیت نوع دو:
کاملا” خوب:شما به راحتی همسرتان را جذب می کنید اما خودتان را به این راحتی در دام عشق گرفتار نمی‌کنید.شوخ طبعی تان او را وادار میکند تا با شما کنار بیاید. او از بودن در کنار شما احساس شادمانی بسیاری دارد.
 

شخصیت نوع سه:
بد نیست: شما نمی توانید به خوبی نامزدتان را به خود جذب کنید. اما خصوصیات جالب توجهی دارید که او بتواند با تکیه بر انها با شما کنار بیاید.سعی منید برای مشاهده امور مختلف دیدگاه یگانه ای داشته باشید.شما در چشم دوستانتان فردی کاملا صمیمی هستید.
 

شخصیت نوع چهار:
مواظب باشید:شما نمی توانید نامزدتان را به خود جذب کنید چرا که دانش و ارزشهای غریزی انسانی والایی برخوردار نیستید.گاهی مواقع از خودتان بی تفاوتی هایی نشان می دهید به همین دلیل است که مورد پسند همسرتان نیستید


rozaneh@yahoogroup.com

جالب و تاریخی

آیا می دانستید که گاهی به هم می رسیم و می گوییم 120 سال زنده باشی یعنی چه و از کجا آمده؟ برای چه نمی گوییم 150 یا 100 سال یا ...

 

در ایران قدیم، سال کبیسه را به این صورت محاسبه می کردند که به جای اینکه هر 4 سال یک روز اضافه کنند و آن سال را سال کبیسه بنامند (حتما خوانندگان می دانند که تقویم فعلی که بنام تقویم جلالی نامیده می شود حاصل زحمات خیام و سایر دانشمندان قرن پنجم هجری است) هر 120 سال، یک ماه را جشن می گرفتند و در کل ایران، این جشن برپا بود و برای این که بعضی ها ممکن بود یک بار این جشن را ببینند و عمرشان جواب نمی داد تا این جشن ها را دوباره ببینند (و بعضی ها هم اصلا این جشن را نمی دیدند) به همین دلیل، دیدن این جشن را به عنوان بزرگترین آرزو برای یکدیگر خواستار بودند و هر کسی برای طرف مقابل آرزو می کرد تا آنقدر زنده باشی که این جشن باشکوه را ببینی، و این، به صورت یک تعارف و سنتی بی نهایت زیبا درآمد که وقتی به هم می رسیدند بگویند 120 سال زنده باشی

 

 

marshalmoderngroup