شیرین
شیرین

شیرین

حس حالا

چه دردی است در میان جمع  بودن           ولی در  گوشه ای  تنها   نشستن

 

برای   دیگران    چون    کوه    بودن            ولی در چشم خود  آرام  شکستن

 

برای    هرلبی    شعری     سرودن            ولی  لبهای  خود   همواره  بستن

 

چه دردی است در میان  جمع بودن            ولی در  گوشه ای   تنها   نشستن

 

به  رسم  دوستی دستی   فشردن            ولی  با هر سخن  قلبی  شکستن

 

به نزد عاشقان چون سنگ خاموش            ولی  در بتن  خود  غوغا   نشستن

 

به  غربت  دوستان  بر خاک  سپردن            ولی  در   دل   امید   خانه   بستن

 

به  من  هردم  نوای   دل   زند  بانگ          چه خوش باشدازاین غمخانه رستن

  

چه دردی است در میان جمع  بودن           ولی در  گوشه ای  تنها   نشستن

 

برای   دیگران    چون    کوه     بودن            ولی در چشم خود  آرام  شکستن 

 

 

 

موعظه

یکشنبه بود و طبق معمول هر هفته
رزی ، خانم نسبتا مسن محله ، داشت از کلیسا برمیگشتدر همین حال نوه اش از راه رسید و با کنایه بهش گفت :مامان بزرگ ، تو مراسم امروز ، پدر روحانی براتون چی موعظه کرد ؟!خانم پیر مدتی فکر کرد و سرش رو تکون داد و گفت :عزیزم ، اصلا یک کلمه اش رو هم نمیتونم به یاد بیارم !!!نوه پوزخند ی زد و بهش گفت :تو که چیزی یادت نمیاد ، واسه چی هر هفته همش میری کلیسا ؟!!مادر بزرگ تبسمی بر لبانش نقش بست .خم شد سبد نخ و کامواش رو خالی کرد و داد دست نوه و گفت :عزیزم ممکنه بری اینو از حوض پر آب کنی و برام بیاری ؟!نوه با تعجب پرسید : تو این سبد ؟ غیر ممکنه
با این همه شکاف و درز داخل سبد آبی توش بمونه !!!رزی در حالی که تبسم بر لبانش بود اصرار کرد : لطفا این کار رو انجام بده عزیزم
دخترک غرولند کنان و در حالی که مادربزرگش رو تمسخر میکرد
سبد رو برداشت و رفت ، اما چند لحظه بعد ، برگشت و با لحن پیروزمندانه ای گفت :من میدونستم که امکان پذیر نیست ، ببین حتی یه قطره آب هم ته سبد نمونده !مادر بزرگ سبد رو از دست نوه اش گرفت و با دقت زیادی وارسیش کرد گفت :آره ، راست میگی اصلا آبی توش نیست
اما بنظر میرسه سبده تمیزتر شده ، یه نیگاه بنداز!

مرغ معما زیباست

مرغ معما  ........................ سهراب سپهری 

دیر زمانی است روی شاخه ی این بید    

مرغی بنشسته کو به رنگ معماست.

نیست هم آهنگ او صدایی، رنگی.

چون من در این دیار، تنها، تنهاست.

گرچه درونش همیشه پر زهیاهوست،

مانده بر این پرده لیک صورت خاموش.

روزی اگر بشکند سکوت پر از حرف،

بام و در این سرای می‌رود از هوش.

راه فرو بسته گرچه مرغ به آوا،

قالب خاموش او صدایی گویاست.

می‌گذرد لحظه‌ها به چشمش بیدار،

پیکر او لیک سایه – روشن رؤیاست.

رسته ز بالا و پست بال و پر او .

زندگی دور مانده: موج سرابی.

سایه‌اش افسرده بر درازی دیوار.

پرده ی دیوار و سایه: پرده ی خوابی.

خیره نگاهش به طرح های خیالی.

آنچه در آن چشم‌هاست نقش هوس نیست.

دارد خاموشی اش چون با من پیوند،

چشم نهانش به راه صحبت کس نیست.

ره به درون می‌برد حمایت این مرغ:

آنچه نیاید به دل، خیال فریب است.

دارد با شهرهای گمشده پیوند:

مرغ معما در این دیار غریب است.

مرغ معما - بسیار زیبااااااااااااااست

مرغ معما ..................... سهراب سپهری 

 

دیر زمانی است روی شاخه ی این بید    

مرغی بنشسته کو به رنگ معماست.

نیست هم آهنگ او صدایی، رنگی.

چون من در این دیار، تنها، تنهاست.

گرچه درونش همیشه پر زهیاهوست،

مانده بر این پرده لیک صورت خاموش.

روزی اگر بشکند سکوت پر از حرف،

بام و در این سرای می‌رود از هوش.

راه فرو بسته گرچه مرغ به آوا،

قالب خاموش او صدایی گویاست.

می‌گذرد لحظه‌ها به چشمش بیدار،

پیکر او لیک سایه – روشن رؤیاست.

رسته ز بالا و پست بال و پر او .

زندگی دور مانده: موج سرابی.

سایه‌اش افسرده بر درازی دیوار.

پرده ی دیوار و سایه: پرده ی خوابی.

خیره نگاهش به طرح های خیالی.

آنچه در آن چشم‌هاست نقش هوس نیست.

دارد خاموشی اش چون با من پیوند،

چشم نهانش به راه صحبت کس نیست.

ره به درون می‌برد حمایت این مرغ:

آنچه نیاید به دل، خیال فریب است.

دارد با شهرهای گمشده پیوند:

مرغ معما در این دیار غریب است.

چرا بعضی ها نمی فهمند؟؟؟ تست جالب

سلام امروز بعد از یک روز کاری و بعد از رفع خستگی های فکری و جسمی روزمره بالاخره وقت کردم یه کم براتون بنویسم. 

 

بعد از گذر عمر و بعد از فراز و نشیب های زندگی تازه آدم چیزهایی یاد می گیره و پی به جزئیاتی می بره که دیدگاهش رو نسبت به زندگی و خودش تغییر میده. 

شاید ریشه خیلی از مسائل کلی بشریت در ثانیه های سپری شده و جزئی زندگی انسان ها نهته باشد. 

گاهی فکر می کنیم که چرا انسان ها انقدر عجیب رفتار می کنند. چرا بعضی از آدم ها اسمشون می شه منطقی و بعضی ها غیر منطقی اند. و معمولاً‌ همه آدم ها فکر می کنند که در زمره آدم های منطقی هستند و همه ما فکر می کنیم که حق همیشه با ماست و سایرین مقصرند.

این مسئله همیشه در تاریخ بشریت وجود داشته که آدم ها دوستی هاشون کمرنگ می شه - احساس بدی نسبت به هم پیدا  می کنند- اصلا جنگ های بزرگ دنیا که با تصمیم گیری های یک انسان شروع می شه و خلاصه هرچیزی که به نوعی روابط بین انسان ها برمیگرده بسیاری از موارد به بدفهمی و عدم درک متقابل مربوط می شه .

متأسفانه کلمه و مبحث «اخلاق» خیلی بهش ظلم شده  و به جای اینکه به شیوه ایده آل گرا (ایده آلیست) بهش نگاه بشه  تعابیر شخصی ازش می شه و هرکس به نوعی خودش رو توجیح می کنه و می گه اخلاقم اینه. همه به طور شخصی راجع به سایرین قضاوت می کنن و بدون اطلاع از اصول اخلاقی رفتار یا گفتار کسی رو رد یا مورد سخره قرار می دهند.  اصولا جوامع اگرچه با فرهنگ و رسوم و ادیان متفاوت اما دارای همه نوع اخلاق و منشی هستند و  می شه گفت که در همه کشورها کم و بیش انسان هایی از قماش مختلف درکنار هم هستند و باهم  ارتباط برقرار می کنند.

شاید این ایده آل گرایی برای آد م هایی که حساس تر هستند و جزئی نگری بیشتری دارند خیلی سخت تر باشه  و باعث بشه که به طور موشکافانه و دقیق راجع به اطرافیان به قضاوت بپردازند و خیلی بد می شه اگه با گروهی سروکار داشته باشند که  از نظر عقاید اخلاقی و نوع ارتباط با هم سنخیتی نداشته باشند.

فرض کنید با عده ای که فکر می کنید ظاهرا از نظر فرهنگی و طبقاتی در یک سطح هستید به پیک نیک بروید شما که خیلی تمیز و حساس و بسیار منظبطید با کلیه تجهیزات در این سفر کوتاه  شرکت کردید. وسایلی که شما آوردید از وسایل شخصی گرفته تا وسایل تهیه ناهار و غیره برای این آوردید که خودتون احساس راحتی بکنید و هرآنچه که نیاز داشتید بدون ایجاد مزاحمت برای کسی دم دستتان باشد. اما در طول این سفر یک روزه 1- افراد وسایل مورد نیازشان را از شما می گیرند ، و شما در تهیه ناهار دچار مشکل می شوید 2- پس از استفاده از وسایل شما بدون قدرشناسی آن ها را برمی گردانند و حتی از وسیلة شما ایراد هم  می گیرند 3- هرگونه اعتراض با هر لحنی حتی با لبخند و دوستانه از طرف شما خوشایند آنها نخواهد بود و پس از آن سایرین شما را نقد می کنند .

خوب با این توصیفات هرچه قدر هم که فرد خونسرد و آسان گیری هم باشید نمی دانید چگونه باید برخورد کنید که هم به شما خوش بگذرد و هم اطرافیانتان از بودن با شما لذت ببرند . مثل حکایت ملا و خرش نمی دانید که در مقابل این تفاوت های جزئی اما اعصاب خردکن چه رفتاری از خوش نشان دهید.

خوب این دنیا و زندگی در کنار افراد مختلف با سلایق متفاوت با نوع رفتارهای گوناگون  مثل یک مسافرته که خواه ناخواه ممکنه فردی یا افرادی از همسفران شما با رفتار و گفتار خود شما را آزار دهند. و این مسئله صد در صد ممکنه از جانب خود شما هم اتفاق بیفته و شما هم ممکنه  کسی باشید که کم و بیش فرد دیگری را با رفتار خودتون آزار دادید. به هر حال  من خودم شاید بتونم در لحظه تصمیم گیری کنم و به نحوی با دوستان و عزیزانم  بدون تنش گذران وقت کنم اما به هرحال در هر ارتباطی (خواه نزدیک و صمیمی خواه دور و مثل یک رهگذر) پارازیت ها و خللی وجود دارند که باعث می شه هیچ نوع رابطه ای همیشه در صلح و آرامش نماند  و این بیشتر در روابط خیلی نزدیک و صمیمی تر اتفاق می افته.

مانند گودالی کوچک که  سر راه یک ماشین باری قرار داره ممکنه انقدر کوچک باشه که اون ماشین باری فقط کمی تکون بخوره اما بارش سرنگون نشه یا حتی راننده احساس نکنه اما ممکنه انقدر عمیق باشه که ... به هرحال هرچه ماشین قوی تر باشه و بارش محکم تر بسته شده باشه احتمال اینکه سرنگون بشه کمتره  و طبیعتاً هرچه ماشین باری قوی تر باشه در جاده ها پر پیچ و خمتری حرکت خواهد کرد و موانع بزرگتری رو پیش رو داره.

روابط بین انسان ها بسیار مهم و حیاتی است و لازمه داشتن یک زندگی اجتماعی خوب و در پی اون داشتن «منزلت» و موفقیت در زندگی است . چیزی به اسم «ضریب هوش عاطفی» به گوشتون خورده؟  برخلاف IQ که intelligence quotient یا ضریب هوشی است EQ ‌مخفف emotional quotient  یا ضریب عاطفی و احساسی افراد است . در ادامه مطلب راجع به اینکه چرا بعضی از افراد کمتر دچار خطا در رفتار می شوند و شما حس خوبی به اونها دارید و دوستان زیادی در کنارشون دارند مطلبی از آدرس زیر مطالعه کنید. 

 امیدوارم همیشه در زندگی با موانعی که سد راه زندگی عاطفی شما می شه کمتر برخورد داشته باشید و اگه با اونها مواجه شدید اولا پیروز از میدان بیرون بیایین و ثانیا ضربه عاطفی نخورید.  

 

http://forum.nursingcenter.ir/archive/index.php/t-3.html :

 

چرا بعضی مردم از موهبت خوب زندگی کردن برخوردارند؟
چرا باهوش ترین شاگردان کلاس، ثرتمندترین نمی شوند؟
چرا ما از بعضی افراد در همان نگاه اول خوشمان می آید و از بعضی دیگر خوشمان نمی آید؟
تحقیقات جدید درباره فعالیت مغز انسان نشان می دهد که بهره احساسات و هیجانات انسان (
Emotional Quotient) نسبت به بهره هوشی (Intelligent Quotient) معیار واقعی تری برای سنجش موفقیت انسان است.

به عبارت دیگر هوش احساسی یا
EQ تعیین کننده کامیابی*انسان در زندگی شخصی، شغلی و اجتماعی است نه بهره هوشی یا IQ .
"هوندا" در خاطراتش می نویسد: «ارزش مدرک تحصیلی حتی از یک بلیط سینما هم کمتر است».
رای سال های متمادی تصور بر این بود که
IQ ( ضریب هوشی ) نماینده میزان موفقیت افراد است. در مدارس معیار اهدای جوایز به دانش آموزان تست هوش بود و حتی بعضی از شرکت ها برای پاداش از تست هوش استفاده می*کردند. در دهه اخیر محققان در یافتند که IQ تنها شاخص ارزیابی موفقیت یک فرد نیست. آن ها در حال حاضر مشغول تحقیق درباره EQ ( هوش عاطفی ) هستند.

هوش یکی از مهمترین سازه های فرضی است که از زمان مطرح شدن آن توسط "آلفرد بینه" در اویل قرن بیستم همواره برای تبیین موفقیت شغلی و کارآیی به کار رفته است. هوش عاطفی زمانی مورد توجه قرار گرفت که "دنیل گولمن" در سال 1995 کتاب خود را با عنوان " چرا هوش عاطفی می تواند مهمتر از
IQ باشد؟ " به چاپ رساند.

درابتدای پیدایش این سازه، روانشناسان بیشتر بر روی جنبه های شناختی همانند حافظه و حل مساله تاکید می کردند . اما خیلی زود دریافتند که جنبه های غیر شناختی مانند عوامل عاطفی و اجتماعی نیز دارای اهمیت زیادی هستند. بعضی پژوهشگران بر این عقیده اند که
IQ در خوش بینانه ترین حالت 10 الی 25 درصد از واریانس متغیر عملکرد را تبیین می کند.

علم به این که احساسات شما چیست و چگونه باید از آن ها در جهت تصمیم گیری به نحو احسن استفاده کنید می گوید :
- هوش عاطفی، توانایی برای مدیریت اضطراب و کنترل تنش ها و انگیزه، امیدواری و خوش بینی در مواجهه با موانع در راه رسیدن به هدف است.
- هوش عاطفی، در حقیقت راهی است برای زیرک بودن.
- هوش عاطفی، همدلی است، درک این که اطرافیان شما چه احساسی دارند.
- هوش عاطفی، یک نوع مهارت اجتماعی است، همراهی با مردم، مدیریت عواطف و احساسات در روابط و توانایی ترغیب و رهبری دیگران.

هوش عاطفی یا هوش اجتماعی شامل 4 مهارت است :

خود (
Self )
دیگران (
Others )
آگاهی (
Awareness )
اقدام (
Action)

که با ترکیب این ها, مؤلفه های بنیادی هوش عاطفی به دست می آید:


1-خودآگاهی ( شامل: خود ارزیابی، اعتماد به نفس )

2- خودگردانی ( شامل: خویشتن داری و قابل اعتماد بودن، وجدان سازگاری، انگیزه پیشرفت و ابتکار )

3- آگاهی اجتماعی ( شامل: همدلی، *آگاهی سازمانی و انگیزه خدمت )

4- مهارت های اجتماعی (شامل: توان تاثیرگذاری، رهبری، مدیریت تعارض ایجاد رابطه و کار گروهی )

1- خودآگاهی (
Self Awareness) :
یک نوع توانایی فردی است برای درک احساسات و حالات خلقی. خودآگاهی به شخص کمک می کند تا همیشه بر افکار و احساسات خود نظر داشته و بنابراین در جهت درک آن ها به فرد کمک می کند.

2- خودگردانی(
Self Management) یا مدیریت عواطف( Managing Emotions ):
مهارتی است که به افراد کمک می کند تا احساسات خود را به صورت مناسب و جامعه پسندانه نشان دهند. به زبان دیگر به فرد درکنترل عصبانیت، ناراحتی و ترس کمک می*کند.

3- آگاهی اجتماعی (
Social Awareness ):
عبارت است از توانایی درک احساسات دیگران و استفاده از احساسات خود در جهت دستیابی به اهداف.
*

4- مهارت های اجتماعی (
Social Skills ):
عبارت است از ارتباط با دیگران در موقعیت های مختلف اجتماعی و در اصل به معنای توانایی ادامه رابطه با توجه به احساسات افراد یا همان ظرفیت اجتماعی است.

تحقیقات نشان داده است که
EQ عامل مهمی در ایجاد تغییرات اساسی در زندگی است. اگرچه کودکان با سرشت و فطرت گوناگون به دنیا می آیند و چگونگی برخورد آن ها با مسایلی چون برخوردهای اجتماعی، اشتیاق، *خجالت و غیره متفاوت است، اما هوش عاطفی به والدین و مربیان کمک می*کند تا بر روی قابلیت ها و یا عدم وجود آن ها کار کرده و بنابراین کودکان را برای رویارویی با جامعه بیرونی آماده کنند. برای مثال والدین به جای جلوگیری از برخورد بچه های خجالتی با دنیای بیرون، باید آن ها را با چالش های جدیدی مثل دیدار با دوستان جدید و قرارگرفتن در فضاهای تازه روبرو نمایند. گرچه این تشویق نباید به هیچ عنوان بچه ها را دلزده یا ترسوتر نماید بلکه باید به آن ها تجربه های جدید بیاموزد.

مثال دیگری که می توان در این مورد مطرح کرد این است که برای مثال تحقیقات نشان داده که بچه های کلاس دومی که عصبی بوده و همیشه با مشکل مواجه هستند، شش تا هشت بار بیشتر از بچه های دیگر در معرض ابتلا به خشونت در نوجوانی و ارتکاب جنایت می*باشند. دخترانی که در سنین راهنمایی از احساسات سردرگم، خستگی و عصبانیت توام با گرسنگی رنج می*برند، احتمال می*رود که در سنین نوجوانی دچار اختلالات گوارشی شوند. این بچه ها از احساسات خود و این که اصولا این احساسات چه هستند، بی خبرند. اما اگر در شرایطی قرار بگیرند که بتوانند از هوش عاطفی خود بهره مند شوند، مسلما به هیچ یک از این موارد دچار نخواهند شد.

نمونه هایی وجود دارد که باعث عدم استفاده از هوش عاطفی خواهد شد:
ترس و نگرانی، تصویر منفی از خود، توقعات غیر واقعی از زندگی و سرزنش دیگران. بنابراین زمانی که این موانع به وجود می آید و هوش عاطفی مورد استفاده قرار نمی گیرد، حرکات افراد به سمت موفقیت متوقف می شود.

پس نتیجه می گیریم که هدف از تقویت هوش عاطفی، آگاهی از احساسات و تربیت آن ها برای غلبه بر موانع زندگی است.

اولین قدم برای افزایش هوش عاطفی، خودآگاهی است. خودآگاهی یعنی شما چه احساسی دارید و چرا دچار آن احساس شده اید. اگرچه ممکن است این کار در بدو امر برای بعضی از افراد مشکل باشد، اما زمانی که فرد شروع به درک خود می کند، می تواند دیگر مهارت های احساسی اش را نیز توسعه دهد و در نهایت به هوش عاطفی بالایی دست یابد.  

 

امیدوارم از مطالبی که براتون جمع آوری کردم لذت برده باشید حالا

 تست زیر رو  ببینید خیلی کمک کننده و جالبه - با آرزوی سلامتی

http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=22974